هم صدا با دریا


چشمهای بارانی

آری... بی گمان پیشتر از اینها مرده بودیم اگر عشق نبود

 

 

کنار دریا که می نشینم و گوش به نجوای موج ها می سپارم وجودم پر می شود از شوق.

چه کسی می تواند این همه زلالی را ببیند و بی تاب نشود.؟

دریا به من آموخت که زندگی جز تپیدن و برخاستن نیست.

رشته رودهایی که به دریا می ریزد، به ما می گوید اگر گام برداری مقصد دور نیست.

خوش به حال صخره هایی که ریشه هایشان از دریا آب می خورد.

دریا تحفه اش را از کسی دریغ نمی کند

ماهیگیران به شوق آن پارو می زنند و ملوانان چشم به بخشش آسمانی دوخته اند

همه حالات دریا دیدنی است

حتی وقتی پیشانی اش چین بر می دارد و لب هایش از تلخی کف می کند.

آشوب دریا، یعنی خیزش ابرهای بهارآور و سکوت دریا یعنی آشتی و مهربانی.

یعنی نثار همه پاکی ها و زلالی ها به دل هایی که از اهالی بارانند.

دریا یعنی زندگی جریان دارد.



نظرات شما عزیزان:

کاش یکم بارون بگیره
ساعت15:57---28 تير 1391
نبودن هایم را با خاطراتی سرکن



که مرا بر باد داد



من و تو دیگر



ما نمی شویم


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در چهار شنبه 28 تير 1391برچسب:,ساعت 15:29 توسط نازنین| |


قالب رايگان وبلاگ پيجك دات نت